فریاد خاموش

چرایی رفتارهای خودتخریبی ، همیشه سوال بوده اند . پاسخهای زیست شناسانه ساده انگارانه به نظر می رسند و تحلیل این رفتارها در سطح روانشناختی و جامعه شناسی آن قدر پیچیده می شود که باز هم برای فهمیدن ناچار به ساده تر کردن می شویم .
خودکشی ترجیح نبودن به بودن است و به نظر می رسد تنها تصمیمی است که سراسر اختیار است اما ، همین تصمیم هم در زیر فشار جبر محیطی شکل گرفته و چندان هم آزادانه نیست ، در واقع خودکشی از میان گزینه های دیگر انتخاب نمی شود بلکه تنها چاره ای است که فرد به آن می اندیشد ، از این رو انتخابی در کار نیست !!
اما ، همه ی آدمها هم خودکشی نمی کنند که بمیرند ، این پرده ی آخر زندگی بی رویایشان است و شاید نتیجه ی این بازی را جلب توجه دیگران پیش بینی می کنند . بازیگران در سناریوی فریادخاموش نیاز به دیگری را فریاد می زنند ، ناتوانی و تنهایی خویش را یادآوری می کنند و البته توانمندی خود را در کندن از این همه آدم . این اقدام بیشتر در زنان دیده می شود . به عبارتی زنان بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می کنند اما کمتر می میرند . گویی ، هدف مرگ نیست !! و انگار سرشت زنان را با مرگ کاری نیست و زن همه زایش و زایندگی و زندگی است.
به هر حال من هنوز زنده ام و وب لاگ می نویسم ، اما ، این که دلیل نشد تا خودکشی نکنم ، پس خودکشی ..........