ما همیشه در حال ارزیابی خودمان هستیم . گاه نقطه ضعفهای مان را انکار می کنیم و گاه در تواناییهای خودمان راه اغراق پیش می گیریم و به راستی رسیدن به نگرشی واقع بینانه دشوار اما دست یافتنی است .
تمام تواناییهای که موجب توانمندی مان می شود ، می تواند موجب ناتوانی نیز شود . همان قدر که جهالت خود را نمی پذیریم می توانیم بارقه های هوشمندی خود را نیز انکار کنیم . همان گونه که غم و ناراحتی خود را انکار می کنیم ، می توانیم شادی خود را نیز نادیده بگیریم.
هیچ قضاوتی به اندازه ی قضاوتی که از خودمان داریم ، اهمیت ندارد . قضاوت ما در مورد خودمان ، به همه ی زندگی ما جهت می دهد و همه ی تصمیمات ما تحت سیطره ی چنین قضاوتی است .
خوب ، حالا تو در مورد خودت چه جوری قضاوت می کنی ؟به خودت راستشو بگو !!
ادامه دارد
وای به روزی که این ارزیابی اشتباه از آب در بیاد .....منتظرتون هستم .
چه خوبه حرفات بگذار خودمو بازبینی کنم
استاد! آره الآن بهجای خانم معلم می شه گفت استاد. البته فکر نکنی این ایرادی دارهها... مسئله به من مربوط می شه که دنبال یه کار تأثیرگذار با تأثیر عام هستم. واسه همین دیگه فیلمهای روشنفکرانه و حرفهای خیلی با مخاطب خاص برام جذاب نیست. دنبال این می گردم که این حرفا و مفهومها رو تو یه قالب ساده و همهفهم بزنم.
استاد ؟ چرا ؟ اگه می شه بگو این لفظ های عجیب و غریب رو از کجا می یاری ؟!
در این مورد هم باهات حرف دارم !!
از ممکن ها و
شدنها
خسته شدیم
کجاست دیوار بلند
ناممکن ها
و ناشدنی ها
تا در سایه آن
بیاساییم...
در ناممکن ها ، آسودنی نیست
از شدن ها و ممکن ها خسته شدیم چون در آن آسوده ایم !!
می خواهیم دمی را گونه ای دیگر باشیم !!
نا آسوده .....
خیلی غیر قابل تحمل نیستم! جالب بود...
طرح خوبیه . به قولی اگر بخواهیم به جایی برسیم که پای بشر به آنجا نرسیده . باید آهسته آهسته حرکت کرد
سلام مدت ها بود که بهت سر نزده بودم.راستی بهت لینک دادم بلاخره . موفق باشی.
خوبه که اومدی
از لینکت ممنونم
ولی ارزیابی زیادی هم تبدیل به وسواس میشه و بعد یه نوع عدم خودباوری میاره که اصلا خوب نیست!
آره ....این جوری هم می شه ......