غمگینم

خیلی سخته بیای ببینی اون که دوستش داری دیگه نیست ،نمی تونم باور کنم که این طور ناگهانی ، بدون خداحافظی ،رفته .  تنها همراهم بود ، تنها شاهد  لحظه های خوشی و نا خوشی …. اولین کسی که خبر قبولی ام تو کنکور  شنید، ...اولین کسی که رازهام و براش گفتم ....فقط او می تونست قدمهای پرغرور منو تحمل کنه از برگشتن یار  و ... 
اون روزی که بغض آسمون ترکیده بود ، تنها شاهد لحظه ی جدایی ام ،او  بود، جدایی از یار. پا به پای من تویه خیابون گشت و گشت ،در سکوتی سرد و سبک به حرفام گوش داد ، من براش اشک ریختم و او  سراپا گوش بود ، فقط همراهی ام کرد ،  چه همراهی باشکوهی !…..
(ادامه دارد )

نظرات 9 + ارسال نظر
بامداد پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:46 ق.ظ

وای من چه قد دیر میرسم یا تو زود زود آپدیت میکنی به هر حال ببخشید زودتر ازاین نمیتونیم بیام ! چه همراهی باشکوهی وقتی روزنامه رو بازکنی امستو تو قبولی هامیبنی ! منتظر ادامش هستم اگه برسم ! توروخدا پس خبر کن مال من از این ستاره های نمیزنه که بفهم کی نوشتی ! ممنون

حسابی نگران کنکوری …..
برای رسیدن هیچ وقت دیر نیست ، هر جور که دوست داری بیا ، هر وقت که می تونی ….اتفاقا به فکرت بودم ، که خبری ازت نیست ، گفتم حتما امتحان داری ، …درست گفتم ، امتحان داری ؟!
مال من هم از این ستاره ها نمی زنه ، باید بلاگ رولینگ ثبت کنی ، تو هم منو خبر کن ……..
موفق باشی ، خییییییییییلیییییییییییی زییییییییییییییاد .

حباب کوچک پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:34 ق.ظ

ا ا ا
:-(
ببین حسابی ژانرو عوض کردی که.
:-(

باربد شمس پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:08 ق.ظ http://river.blogsky.com

زدی به ژانر ملودرام رمانتیک یا همون سوزناک نامه ایرانی.

خیلی دوست دارم نظرتو راجع به این ژانر بیشتر بگی ، چه طور می بینی این قصه ی سوزناک ؟

ماکان پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:23 ب.ظ http://www.empty.blogsky.com

خیلی خوشم اومد ازت...واقعا خودت هم به حرفهای خودت پایبندی!
از وقتی تصمیم به تغییر گرفتی(مطلب قبلی) بهت لینکیدم. واقعا موفق تر باشی!!!

به شدت مرسی از لینکت اما چرا قبل از اون نلینکیده بودی؟

آدمیزاد پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:35 ب.ظ http://homosapiens.blogsky.com

نه! تو چاقی!
البته چاقیه روانی!

نوعی از چاقی روانی هست به نام انورکسیا که فرد فکر می کنه چاق است اما در واقع وزنش بیست و پنج درصد وزن طبیعی رو کم داره .... من بهش می گم عطش لاغری ، بیماری قرن جدید است ....و اما چاقی روانی من ماله بیست و چند سال پیشه - خییلی سال پیش - .... ، اصلا دلم می خواهد چاق باشم اشکالی داره ؟!

متین پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 03:30 ب.ظ http://2khtaregol.blogx.info

نگو دلم گرفت...

ادامه داره ....

آرتا پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:39 ب.ظ http://darkness.blogsky.com

خوبه. رمانتیک بودن هم باید یه جوری تجربه بشه.ولی تو رو خدا تو دیگه از شکست و غمش نگو...

عمو رضا پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:46 ب.ظ http://amooreza.blogsky.com

لرزید در عمیق آینه تصویر
پر زد کلافی از لب دیوار
بادی وزید وپنجره را بست
باران گرفت نرم
اندوه خیمه بست!
(نصرت رحمانی)

من ساعت ها گریه کردم و او باز نیامد و من حتی نفرینش هم کردم!

م ر ی م پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:33 ب.ظ http://shodan.blogsky.com

این نظرات قبلی ۱۱ تاست ، هی می نویسه ۹ تا ! آخه این چه وضعشه !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد