ساعت 12 شب بود ،…..وبلاگ مریم رو خوند و کامپیوتر رو خاموش کرد ….. روی تختش دراز کشید و زل زد به آسمون . دیشب تصمیم گرفته بود تا از امروز زندگی دیگه ای شروع کنه ....هر شب همین طور می گذشت ..اول از دست خودش عصبانی می شد ، چند تا بد و بیراه می گفت و می خوابید ....اما امشب شب یلدا* بود ،.... نیاز به تغییر داشت ...بلند شد دفترش رو برداشت تا مشکلاتش رو بنویسه اما چی باید می نوشت ، تاملی کرد و رفت سراغ حافظ:
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
شروع کرد به نوشتن …..
اعتماد به نفسم کمه ، زیادی احساسی هستم ، وقت زیاد تلف می کنم . تنبل هستم و بی اراده . همش امروز و فردا می کنم . زیادی چاقم . آدم پرخاشگری هستم . ساده لوحم و زود باور، خجالتی هستم ، پایان نامه ام عقب افتاده ، ….دفترچه اش دیگه تموم شده بود . مشکلاتش رو نوشت اما حالا از کجا باید شروع می کرد ......(ادامه دارد )
*********************************************
قبل از تلاش برای ایجاد هر تغییری نیاز به آن داریم که بدانیم در چه حوزه هایی نیاز به تغییر داریم و باور کنیم که تغییر ممکن است . کلید موفقیت در تغییر ، تفکر درباره ی مشکل است .
در چه حوزه هایی می خواهی تغییر ایجاد کنی ؟ پاسخ به این پرسش سر لوحه ی برنامه ی تغییر است .
---------------------------------------------------------------------------------------------
* یلدا ، کلمه ای آرامی است . به مفهوم آرامش و همچنین تولد
مریم نوشتههات زیادی دستوری شدن، دوباره خانوم معلم شدیا... آدم یهخورده هم یاد جزوههای زروان میفته
نوشتن این متن خیلی طول کشید ، هر جمله ی این متن رو بارها و بارها به شیوه های مختلف نوشتم ، حجم مطالب رو کم و زیاد کردم ، اما اون چیزی که می خواستم نشد .
این یه برنامه ی تغییر در ۱۰ گام بود که برای درس رشد طراحی کردمش ...منابعش هم ، مقاله ی های ایتنرنتی ، کتاب های درمانی و بهداشت روان ، از اندیشه تا عمل ( والن ) ، حتی بخشی از کتابهای خوشحالی!!! و تجربیات خودم در جریان کلاسهای زروان و ...بود ،و در اینجا اگر قرار بود یه مقاله بشه ، بهتر بود ، اما خیییییلی طولانی می شد .
بر این باورم که همه ی آدمها می تونند اون جوری که می خواهند زندگی کنند و در این میان ، شیوه ی نگاه کردن ، جزییاتی مثله شیوه های تغییر رفتار ...است که عمل به خواست رو دشوار می کنه . می خواستم این شیوه ها را به ساده ترین بیان بگویم . اما این ساده ترین ، کار رو برای من دشوار کرد.
این رو هم بگم ، آن قدر طولانی شد که یه دفعه خودم هم شک کردم .....بذار شک باشه برای بعد ....
آدم یاد جزوه های زروان نمی افته ، زروانی ها یاد جزوه می افتن ...چه چیزی تو رو یاد زروان می اندازه ، شیوه ی بیان ، محتوا ...شاید هم هر دو ...
این تعریف و توضیح فارسی برای یلدا در پاورقی منو کشته!
در پاسخ نظری که دفعه پیش گذاشته بودم ٬ یک جمله ساده نوشته بودی: «کجا بودی.خبری ازت نبود» همین جمله ساده ٬ در من احساس خوبی ایجاد کرد. منشا این احساس هم این بود که کسی که با من هیچ ارتباط مستقیمی نداشته و مرا نمی شناسد ٬ متوجه عدم حضور دو سه روزه من شده است. در اینجا فهمیدم که حتی انسانهای توانمندی هم که به «تنهایی» ارج می نهند و آن را توصیه می کنند (خودم) ٬ به توجه دیگران نیازمندند. پذیرفتن این واقعیت ٬ می تواند انسان را از loop فریب خود ٬ رها کند. توانمندی ٬ تنهایی ٬ نیاز ......
بگذریم. چرا اصرار داری که ساده بنویسی. اگر محتوای پیچیده را در قالب ساده بیان کنی ٬ محتوا کاهش خواهد یافت. قالب مناسبی انتخاب کن. در ضمن تقریبا با نظر آرش هم موافقم. فکر می کنم حرفهایت به سمت کلیشه ای شدن پیش می روند. احتمالا به خاطر انتخاب نامناسب قالب است.
پاسخ به قسمت اول
حامد ، شبهای روشن رو دیدی ؟
تو چاقی؟
با زمینی موافقزم!
نمی دونستم یلدا آرامش هم معنی می ده!
تغییر از شب یلدا ...
سلام . نمی دونم چرا ولی مدتهاست به دنبال سکونم . فکر می کنم به سن بازنشستگی رسیده باشم . خوش باشی
می دونی...هدفت خیلی قشنگه...ولی لحنت دافعه ایجاد می کنه...ممکنه آدم باهات موافق باشه؛ ولی باید ساده تر بگی.
خوب بود اگه در پاسخت به آرش از منابع نام نمی بردی...آدم یاد دانشگاه می افته...
گفته بودی خودمو معرفی کنم...پاسخت رو باید تو آرشیوم پیدا کنی...پاسخ کامنتت رو دادم.
مریم برای گرفتن عکس کافیه روی خود عکس کلیک کنی ،اون وقت بزرگ شدشو میبینی، بعد هم سیوش کن!!!
مرسی !
بله .. شما هم میتوانید وقت بگذارید و نتیجه اش را ببینید ... درست گفتید ... به ان جزیی از زندگیم مینگرم ...
اومدم بهت چند تا بازخورد منفی بدم ولی وقتی نوشته های بقیه رو خوندم،دیدم حرفی نمونده...فقط ببین.....چه جوری بگم....مثلا این جمله دقیقا یعنی چی؟:
٬٬باید ببینیم در چه حوزه هایی نیاز به تغییر داریم؟٬٬
منظورت اینه که این تغییرات(زروانی بپرسم)تو کدوم یکی از سطوح فراز لازمه؟
راستش باید بگم به محض این که این جمله رو خوندم تمام حس خوبم برای خوندن وبلاگت از بین رفت...
مخصوصا جمله های بعدیش که درست عین متون کتابهای کلیشه ای ٬٬کلید های رسیدن به موفقیت٬٬ بود
ببخشید که اینقدر خشن بازخورد میدم....
ببین من فکر می کنم این لحن بیان مدت هاست که امتحان شده و متاسفانه نتیجه ی خوبی نداشته..
دنبال این باش که پیدا کنی چه جوری می شه گفت
ببین باور کن فرق داشت اگه به جای گفتن جمله ی؛کلید موفقیت در تغییر تفکر درباره ی مشکل است؛
می گفتی:
راجع به مشکلت فکر کن!...می تونی تغییرش بدی!باور کن!
مثل جملات قبلی.....صمیمی...
آیا این مفهوم ٬٬کاهش محتوا داره٬٬(از دید حامد؟)....
شاید درست نباشه...ولی واقعا متونی که شبیه کتاب درسی باشه....سریع دافعه ایجاد می کنه.....دقت کن!
بهار عزیز
از صداقت و صراحتت ممنونم ....همین که وقت گذاشتی اینو برام نوشتی ، خیلی خییییییییییلی ممنونم
خوشحالم از این که دوستانم نگاهی نقادانه دارند ....دقت می کنم ، باز هم پیش من بیا !!!!