بی اعتقادی هم اعتقادی است

این باور که زندگی سراسر جبر است ، واقعیت نیست ، فریبی است که واقعیت را پنهان می کند ، این واقعیت که نه جبر و نه اختیار هیچ یک وجود ندارد . این باور که خدا - خدا را شکر !- مرده است ، واقعیت نیست ، گر چه باور به این خدا هم فریبی بیش نیست . واقعیت این است که معنای بودن می تواند مستقل از این خدا باشد . جاودانگی به هیچ کار نمی آید ، مرگ نزدیک است اما هنوز هم زندگی ارزش زیستن دارد . جدایی هم ممکن است ..... اما من و تو هنوز زنده ایم ، دیوانه وار به جستجوی حقیقت .... گرچه حقیقت را با تسیلم شدن کاری نیست اما ، بدی را هم نمی شناسد ... دامنه ها و کوهپایه ماوای حقیقت نیست ، در اوج قله ها و در پس این کوره راهها خانه ای دارد به وسعت عرش ...... و راهی وجود دارد .... این باور که حقیقتی وجود دارد ، واقعیت ندارد ، با این همه باور به عدم حقیقت هم دروغی بیش نیست .... واقعیت در بی واقعیتی است .... واقیعت در تقارن است .... فلک ای بت تقارن به تو از ازل به جـنــگم منم آن خدای طاغی که نگین توست چنگم کنمت شکار چرخا ، من اگر شتاب گیرم مشو غره از دو بالـــت ‌‌‌‌‌ ، منــگر به پای لنگم