-
کودکی و دانایی
شنبه 19 بهمنماه سال 1387 10:56
کتابک پنجره ای به جهان خواندن است و دانایی. دانایی برای آگاه شدن. آگاه شدن برای دگرگون شدن و دگرگون کردن. http://www.ketabak.org /
-
باور و جشنواره
جمعه 23 تیرماه سال 1385 13:34
دیروز برنامه اختتامیه اولین جشنواره ادبی-هنری باور بود. روز پنجشنبه ساعت ۱۰:۱۰ ....:الو، رضا من چه جوری بیام؟ رضا: سوار ماشینهای فاطمی بشو، تالار حرکت نبش کردستان... .....: کی تموم می شه؟ می شه وسط جلسه بیام بیرون؟ رضا: تا ساعت یکه...، آره بابا.... .....: دو سوت اونجام! تالار حرکت، ساعت ۱۰:۳۰ باور نکردنی است... همه...
-
مروری بر تیتر روزنامه ها!
دوشنبه 21 آذرماه سال 1384 22:25
داشتم روزنامه های دو سه روز پیش را ورق می زدم ..... پرواز آخر..هواپیما در آتش سوخت..... شاخص بورس دوباره سیر نزولی طی کرد... قیمت طلا در ۲۴ سال گذشته به بالاترین میزان خود رسید... زنی بچه اش را خفه کرد... چهارمین وزیر پیشنهادی نفت در دادگستری پرونده دارد.... با خودم فکر کردم ما در کجا زندگی می کنیم .... عجب آشفته...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 آذرماه سال 1384 21:26
می دانی چرا می گویند دوران نامزدی بهترین دوران است؟ خیلی ساده است چون هم خر رو داری هم خرما رو!!هم مجردی و هم شوهر داری !! شاید تنها دورانی باشد که به راستی اختیارت دست خودت هست... ------------------------------------------------------ هر چه به روزهای برگشت تو نزدیکتر می شدم، نمی دانستم از برگشتنت خوشحالم یا...
-
در یادمان نخستین شدن-۲
دوشنبه 7 آذرماه سال 1384 12:18
سلام امروز دوشنبه است. دیروز هم یکشنبه روز تولد من بود و تو اینجا نبودی ... یادت می آید دو سال پیش تو روز تولدم را به من تبریک گفتی، تو جز اولین نفراتی بودی که در روز آغاز وبلاگ نویسی به اینجا آمدی و من تو را نمی شناختم... نمی دانم شاید از وبلاگ آیه های زمینی مرا پیدا کرده بودی، و شاید من آغاز این رابطه را مدیون دوست...
-
روز جمعه
شنبه 5 آذرماه سال 1384 10:08
در اینجا در گوشه این اتاق نارنجی به خاطرات خوش گذشته می اندیشم. به لحظه های در " انتظار با تو بودن "و انگار که لذت من "در انتظار بودن است" نه با تو بودن! دیروز اولین جمعه ای که بود بعد از یکسال با هم بودن، من تنها بودم. از یکسال پیش، دلتنگی روزهای جمعه را فراموش کرده بودم اما دیروز....... در تمام مدت آشنایی مان،...
-
ازدواج-۳
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1384 20:29
الان نزدیک چهار روز است که "او" به مسافرت رفته است و من کمابیش زندگی مجردی در خانه پدری را از سر گرفته ام و به همین دلیل بهتر می توانم شرایط قبل و بعد از ازدواج را با هم مقایسه کنم. از گرفتاریهای غیرقابل اجتناب ازدواج افزایش مسئولیت پذریری است. به عنوان مثال معمولا در خانه پدری، دختران امروز کار نمی کنند اما حتی اگر...
-
تراژدی ازدواج-۲
چهارشنبه 2 آذرماه سال 1384 16:30
برای تصمیم به این مهمی از فراز و نشیبهای بسیاری عبور کردم.از همان روزهای نخستین آشنایی،حضور مدوام و پیوسته، رفتار صادقانه و بی تکلف و نگاه متفاوتش به دنیای اطراف کافی بود تا بخواهم این رابطه ادامه داشته باشد.دوست داشتن دیگری و دوست داشته شدن برای من چیز عجیبی نبود، دوستانی داشتم که همراه بودند و حتی تکیه گاهی مناسب که...
-
از دست این بلاگ اسکای!
سهشنبه 1 آذرماه سال 1384 23:20
من نمی فهمم اون سیستم قدیمی بلا گ اسکای چه مشکلی داشت ؟؟؟؟؟من همه نظرات رو تایید کردم جواب هم می دهم اما نمیاد....عجب گیری افتادم ها !! به محض اینکه مشکلم با این سیستم جدید حل بشه و بتونم با بلاگ اسکای آشتی کنم ..مطالب جدی تری خواهم نوشت .....مدتی است به این می اندیشم حالا بعد از سالها روانشناسی خواندن ، چه تعریفی از...
-
م ر ی م دوباره خنگ می شود!
دوشنبه 30 آبانماه سال 1384 14:55
در زمانهای بسیار دور که یکی از آرش زمینی وبلاگ می نوشت ، به واسطه برخی از نظرات هوشمندانه من دوستان برچسب خنگولی را به من چسباندند و کلی به تضاد ایت خنگولی و هوشمندی من می خندیدیم.اما، بالاخره این برچسب کار خودش رو کرد و من حالا واقعا خنگ شدم .از جمله سوتی های اخیر همین آپدیت کردن وبلاگ بودم.رویه همه ِآیکونها کلیک می...
-
تراژدی ازدواج !
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1384 20:53
نمی دونم چرا وقتی واژه ی ازدواج را می شنوی ، خود به خود احساس نخوت و روزمرگی به سراغت میاد. یهو ترس برت می داره که نکنه ، دو سه سال دیگه ، من بشم یه زن چاق که نمی تونه یه قدم برداره !! با یه بچه ی نق نقو و لوس که حوصله ی همه رو سر می بره !!.......تازه ، حالا بچه هم هیچی ...... این یکی دیگه واقعا کار من نیست ، کی حوصله...
-
کفشهای راحت بزرگترها و خواسته های من!
سهشنبه 21 تیرماه سال 1384 14:56
به هر حال ، من که مثل مصباح منتظر امام خمینی نبودم و برایم فرقی نمی کند کدام یک بر سر مسند نشیند!! من به عنوان شهروند ، می خواهم دست کم خیالم راحت باشد ، غذایی که می خورم نه گوشت خر است و نه گوشت الاغ !! نه سرطان می آورد و نه هزار درد و مرض دیگر !!می خواهم بدون آنکه دغدغه ی افزایش یک قرون دو زار حقوق سر ماه را داشته...
-
سرانجام اصلاح طلبان چه می شود؟
یکشنبه 19 تیرماه سال 1384 09:59
به هر حال ،آقایان و آقازاده ها می دانند که چگونه می توان احساسات مردم را تحریک کرد. نمایش برنامه های مخالفان حکومتی ماهواره در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران یکی از ترفندهایی بود که برای به راه انداختن جریان مقاومت منفی کارگر افتاد . فیلم هاشمی قبل از دور انتخابات با آن مناجات نامه اش ، احمدی نژاد با آن چهره ی مظلوم و...
-
چرا تموم نمی شه این تحلیل!!
جمعه 17 تیرماه سال 1384 18:05
به هر حال ، او برای شناساندن چهره ی خود از نامی آشنا سود جست ، نامی که حسن شهرت داشت . احمدی نژاد برخلاف تصور ،آن قدر ها هم بی ریا نبود که خود ادعایش را داشت . در پوسترهای تبلیغاتی ، چهره ی رجایی و خودش را در کنار هم قرار داد و در زیر آن نوشت که شباهت اتفاقی نیست . احمدی نژاد خوب می دانست که مردم ایران بیشتر از آنکه...
-
چرا احمدی نژاد؟
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1384 22:15
نکته اینجاست که برخلاف پیش بینی های قبل از انتخابات ، دستهای غیب این بار قرار نبود که همراه هاشمی باشد! اما ، حالا چرا احمدی نژاد ؟ البته ، بگذارید فعلا دستهای غیب را کوتاه شده بدانم و فرض را گرچه شاید کمی محال ، بر این بگذاریم که در دور اول احمدی نژاد به راستی منتخب مردم بود. اما ، احمدی نژاد که بود و چه کرد و چرا...
-
خاتمی ، معین
دوشنبه 13 تیرماه سال 1384 12:33
اما ، چرا بسیاری از طرفداران خاتمی به معین رای نداند ؟ بگذارید ، دو دسته از پارامترها را برشمارم ، دسته ی اول پارامترهای سیاسی و دسته ی دوم پارامترهای روان شناختی است . معین ، در بیانیه ی خود و در مصاحبه های خود ، گر چه حرف دل برخی از مردم و خصوصا مخالفان نظام را می زد اما ، تندروتر از آن بود که اکثریت بتوانند حرفهایش...
-
چی شد که این شد!
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1384 10:11
اشتباه اصلاح طلبان چه بود؟ مصطفی معین به عنوان نماینده ی جریان اصلاح طلب ، چند اشتباه کرد . اول آنکه ، در انتخاباتی شرکت کرد که اساسا آن را نمی پذیرفت .درست مثل زنی که شوهرش به او توهین و او را از خانه بیرون کرده ، حالا به سودای انکه بازگردد و حق خود ستاند با وساطت بزرگان به همان خانه ای باز می گردد که او را از آن...
-
پا تو کفش بزرگترها
سهشنبه 7 تیرماه سال 1384 20:51
تا به حال ، این قدر بی پرده از مسائل سیاسی در اینجا ننوشته ام . اما ، امروز بعد از مدتها ، دوباره می خواهم نشخوارهای ذهنی ام را در اینجا بنویسم .یادم می آید از بچگی پا تو کفش بزرگترها می کردم .حالا هم گر چه یه کمی بزرگ شدم اما هنوز عادت بچگی رو دارم ، می خوام پا تو کفش بزرگان و تحلیلگران سیاسی کنم . به هر حال یکی از...
-
از مجازی تا واقعی!
شنبه 8 اسفندماه سال 1383 21:11
لحظه ی عجیبی بود ، با این کلمه ی سه حرفی ، در حضور همگان اعلام کردم که توانایی و آمادگی تعهد دادن را دارم ...تعهد به همراهی و هم نوردی، تعهد به پذیرش تو آنگونه که هستی ، تعهد به گذشتن از مرزهای من ، تلاش برای رسیدن به مرزهای تو و فرارفتن از تمامی مرزها و بندها و در یک کلام متعهد شدم به تلاش برای رسیدن به اصل تمامی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 اسفندماه سال 1383 22:08
چند دوربین فیلمبرداری و عکاسی منتظر ما بودن …..به محض ورود با استقبال گرمی روبه رو شدیم و ما را نشاندن در جایگاه ویژه ! حاج آقای خوش اخلاق ، مفاد و قوانینی را که من هیچ ازش سر در نیاوردم با حوصله ی فراوان در عرض چند دقیقه توضیح دادن و من که کاملا در بین جادر و تور سفید و شال لباسم گره خورده بودم ، فقط تونستم جلوی...
-
جمعه:شانزدهم دی ماه سنه هزار و سیصد و هشتاد و سه
سهشنبه 4 اسفندماه سال 1383 23:32
با عجله از خواب بیدار شدم . لباسها و وسایل لازم رو شب قبل آماده کرده بودم .صبحانه هم به یه تکه نون و یه استکان چایی سرد اکتفا کردم … یه دوش گرفتم و طبق معمول با موهای خیس زدم بیرون ..با مامان راه افتادیم و تقریبا سر ساعت رسیدیم .نسبت به همیشه شلوغتر بود اما خوب ، با اعتماد نفس نشستم رویه صندلی مخصوص …از قبل وقت گرفته...
-
ادراک نوجوانی (۲)
پنجشنبه 29 بهمنماه سال 1383 22:44
روان شناسان بر این باورند که در دوران نوجوانی ، سوالهایی بی شمار به ذهن نوجوان هجوم می آورد. سوالهایی مثل ، من کیستم ؟ به کجا می روم ؟ و …..- پرسش من اینجاست که آیا در جامعه ی ما نیز این پرسشها در سنین ۱۲ تا ۱۸ سالگی برای نوجوان مطرح می شود؟ ممکن است فرد به رونوشتی از پاسخهای والدین و جامعه اکتفا کند ، و یا روزها و...
-
ادراک نوجوانی
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1383 21:22
بسیاری دوران نوجوانی را با نام بلوغ می شناسند و گاهی دوران بلوغ را دوران سرکشی نیز نامیده اند ، دورانی پر از تنش و تشویش . اما ، آیا همه ی نوجوانان این دوران را نوعی بحران تلقی می کنند ؟ بسیاری از دوستان من ، نوجوانی را نیز مثل دیگر دوره ها و مراحل زندگی طی کردند و در دوران جوانی هم شخصیتی منسجم دارند . حال ، این پرسش...
-
ادامه ی روان شناسی آدلر
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1383 22:29
احساس حقارت و عقده ی حقارت دو اصطلاح مشهور در روان شناسی فردی هستند که در محاوره های روزمره و عامیانه نیز به کار می روند . طبق نظر آدلر ، احساس حقارت یکی از واقعیتهای زندگی بشر می باشد . اهمیت ان از این جهت است که با سرشت آدمی آمیخته است . انسان، در برابر طبیعت تنها موجودی است که فاقد کلیه ی وسائل دفاع طبیعی است ....
-
من تصویرگر توام!
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1383 21:41
همسفر ماجراجوییهای گستاخ همپای صبور بی تابیهای جنون همراه قاطع ادراک زخمهای زیستن و تحقق حماسه حضوری که خود را در خشونت تلخ حقیقت شادمان رها می کند از او می گویم یگانه ای که لحظه هایم را نقاشی می کند حامد ـ م
-
پیر شدن و ترس از مرگ !
چهارشنبه 7 بهمنماه سال 1383 23:29
آخرین امتحان دوره ی کارشناسی ارشد رو هم دادم ....اما ....نمی دانم چرا خوشحال نیستم ....شاید چون هنوز راهی مانده تا اینکه از اینجا خلاص شوی و شاید هم سخت ترین تکه ی راه مانده باشد ....امروز در مقایسه با دو سال پیش ، شاید به دانشم چیزی اضافه نشده باشد ...اما دو نکته ی مهم را از این سرخوردگی تحصیلی یاد گرفتم ...اولین این...
-
کار ، اجتماع ، عشق
شنبه 3 بهمنماه سال 1383 14:54
به عقیده ی آدلر ، هر کس با توجه به سه مولفه ی بنیادین ، زندگی خود را معنا می کند : 1- اول این است که ما در این دنیا زندگی می کنیم و ناگزیر باید با مشکلاتش را بسازیم . جسم و فکر خود را تقویت کرده و بدون ترس و ناراحتی به زندگی ادامه دهیم . سوالاتی پیش می آید که چرا نمی توانیم بهتر زندگی کنیم و یا اصولا زندگی چه فایده ای...
-
انتخاب هدف و احساس حقارت
چهارشنبه 30 دیماه سال 1383 16:38
او از همان روزهای اول می فهمد که به تنهایی قادر به زندگی و حل مشکلاتش نیست . از مقایسه ی خود با دیگران در می یابد که ناتوان تر از دیگران است و از همین جا ، نطفه های احساس حقارت در او شکل می گیرد . اما ، تمام تلاشهای کودک در جهت رشد و پیشرفت نیز از همین نقطه آغاز می شود. به عقیده ی آدلر ، اساس تعلیم پذیری ، درک احساس...
-
روان شناسی فردی و آدلر
سهشنبه 15 دیماه سال 1383 22:48
این چند وقت مشغول نوشتن مطلبی بودم در خصوص روان شناسی فردی که البته هنوز هم تمام نشده ، گر چه چندان مناسب وبلاگ نیست اما ممکنه هم برای بعضی دوستان جالب باشه .... ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- روان شناسی فردی آدلر *، تبری...
-
سکوت خطر ناک است
سهشنبه 8 دیماه سال 1383 14:43
http://irdir.com/topic.asp?TOPIC_ID=2370&FORUM_ID=30&CAT_ID=1&Forum_Title=%90%D2%ED%CF%E5+%CE%C8%D1%E5%C7&Topic_Title=%D3%98%E6%CA+%CE%D8%D1%E4%C7%98+%C7%D3%CA من باب تغییر نام خلیج فارس !