می دانی چرا می گویند دوران نامزدی بهترین دوران است؟ خیلی ساده است چون هم خر رو داری هم خرما رو!!هم مجردی و هم شوهر داری !!
شاید تنها دورانی باشد که به راستی اختیارت دست خودت هست...
------------------------------------------------------
هر چه به روزهای برگشت تو نزدیکتر می شدم، نمی دانستم از برگشتنت خوشحالم یا ناراحت... تا اینکه روز موعود فرا رسید و من کلی تدارک دیدم، اما درست در آخرین ساعات تو زنگ زدی و گفتی به دلایلی تا سه روز دیگر نمی آیی....
تازه فهمیدم، چه قدر دوست داشتم هر چه زودتر ببینمت و توانستم بین احساسات متناقض، آنچه غلظتش بیشتر بود را تشخیص دهم ....
می دانی، فقط وقتی در شرایط واقعی قرار می گیریم، می توانیم به راستی خودمان را بفهمیم و خواست درونی مان را درک کنیم ....باقی همه حرف است و حدیث .....
ئه.پس هنوز این سفر کرده برنگشته. طولانی شد سفرش از قرار.اره خوب مثلا قراره یه روز بیام خونتون ولی کی رو نمی دونم. و خوب معلومه که فرصت حرف زدن نیست اونجا. این روزها برنامم یه جوریه ولی اگه بشه یه سه شنبه ای با هم قرار بذاریم خیلی خوب می شه.فعلا خبر از من تا ببینیم می شود یا ...
من دارم دنبال می کنم نوشتههاتو و همونطور که بهت گفتم خیلی برام جالبن. از لطفی هم که همواره به من داری ممنونم. ضمنا داشتم فکر می کردم تو کلا چه قدر فرق کردی نسبت به قدیمترا!
مرسی که سر زدی ...
بازم سلام! نمی دونم تو دوستات چند تا محبوبه داشتی؟! ولی خوب فکر می کنم که همون محبوبه ی خودمونم دیگه!
می گم چه خوبه! این چیزایی که تو اینجا می نویسی کلی به درد زندگی و اینا می خوره! وقت برای مشاوره هم می دی؟! :)
دوست دارم که تو داری بعد از ازدواج در موردش می نویسی و نقدش می کنی. به نظرم جرأت می خواد. و مطمئنا نتیجه اش بهتر از سکوت کردن و تظاهر به گل و بلبل بودن همه چیزه.
با نامیه کاملا موافقم و یه چیز دیگه ام می خوام بخوام:
در نهایت پر رویی و وقاحت می خوام بخوام که ما رو دعوت کنی خونتون البته از قبل گفته باشم که من تنها نمیاما!
باشه ...منم با خجالت! دعوتتون می کنم....
از قرار مسافر برگشته تو هم وب رو تعطیلیدی فعلا!
میدونی مشکل چیه؟؟؟مسافر برگشته!!و وقتی بر میگرده ...کامپیوتر رو با خودش می بره و شب میاره!!در نتیجه من اصلا کامپیوتر ندارم که آن شم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱میبینی مردسالاری رو!!
سلام. بلاگ خوبی داره. ساده و راحت. منم باهاش راحتم. موفق باشی.
تولدت را تبریک میگویم.به هر حال این عطش شما وقت آمدنش دوچندان شد و یا خواهد شد.خوشبخت و پیروز باشی!
نظر جالبی بود. ما هم آپدیت کردیم مریم جون.
نظر جالبی بود
ما میخندیدیم
آنها در سکوت به نقطهای دور خیره بودند
ما سرخوشانه میان دشت میخرامیدیم
آنها بهت زده اشک میریختند
ما عاشق شدیم
آنها میخندیدند
ما در سکوت به نقطهای دور خیره بودیم