من و چهارشنبه ( ۳) |
استاد : موضوع درس امروز ، نگرش است ، نگرش *.. خوب ، مثلا اگر من به شما این جمله ی ناتمام را بگم شما چی می گید …….من از مرد بودن احساس ………و یا از زن بودن احساس ………. تویه کلاس بحث شد . یکی می گه ( که من باشم ) من از مرد بودن احساس حقارت می کنم !!! ……….. استاد : خوب ! داری فرافکنی می کنی ؟ دانشجوی دختر : اما ، من از زن بودن احساس حقارت نمی کنم ……. ...... پسرها شاکی شدند ….شلوغ شد ….. استاد : اجازه بدید ، شوخی کردیم همیشه این سوال دعوا می اندازه ….اما آمار طلاق( خطای ازدواج ) در شش ماه اول سال ، 31000 طلاق ، 27000 طلاق خلعی*، که عمدتا زن و مرد همدیگر را به بی عفتی و بی غیرتی محکوم می کنند ،700 مورد طلاق رجعی*و 3300 طلاق مبارات*… خوب چرا این طوریه ؟ ……… دانشجو ( دختر ، 23 ساله ، متاهل ) : خوب ، دختران دیگه نمی خواهند زور بشنوند ….. استاد : اگه زنی نتونه مردی رو دوست داشته باشه و مردی نتونه زنی رو دوست داشته باشه ، یه جای کار اشکال داره ….. ( گاهی اوقات فکر می کنم ، مشکل دار …….اما نه … ………..اصلا بذار ببینم استاد چی می گه ……….) دانشجو ( دختر ، 36 ساله ، متاهل ) : دخترا فاسد شدند ، می خواهند خیالشون راحت بشه ، همین که بیوه باشند ، عشق می کنند بهتره ……. استاد ( با نیشی که باز شده ) : البته ، این یه واقعیته …….. دانشجو ( پسر ، 25 ساله ، نامشخص !!) : فرهنگ عوض شده ، مثلا تویه یزد که آمار طلاق پایینه ، زنها سازگارند اما تویه تهران این طوری نیست …. دانشجو (دختر ، 25 ساله ، مجرد ) : تویه یاسوج با این که مهریه ها سنگینه مثلا 3500سکه ….آمار طلاق خیلی پایینه …… استاد : ما اینجا دو تا فرضیه می تونیم داشته باشیم ، یا مردها خیلی بی کفایت و بی عرضه شدند که نمی تونند خانواده اداره کنند . یا زنها نمی خواهند زندگی کنند و نگاه فرد نگر به خانواده دارند ……به هر حال در هویت جنسی مشکل دارند …..شکل گیری هویت جنسی دچار اشکال شده …..هویت جنسی زنان ما پاتولوژیک است …..البته فرضیه ی سومی هم ……
|