بحران در مدیریت بحران

در این مدت روزنامه های بسیاری را خواندم و  به وب لاگهای متعددی سر زدم .بسیاری ابراز تاسف کردند، برخی به دنبال مقصر بودند ، عده ای کمک می کردند و دوستانی هم از تکرار حرفها خسته بودند و به نوعی به روند این واکنش ها اعتراض داشتند …. ….
واکنشهای موجود به بحران دو سطح را شامل می شود ، سطح نخست ، واکنشهای هیجانی است . نظاره گران بحران و آنها که در مرکز بحران هستند ، موجی از هیجانات منفی را تجربه می کنند . چنانکه وضعیت موجود در طرفیت تحمل فرد نباشد ، انکار می کند و منتظر است تا این کابوس پایان یابد ...دریغ
که هیچ کابوسی تلخ تر از واقعیت موجود نیست ..... لحظه های وقوع حادثه چون فیلمی زنده بارها و بارها بازسازی می شوند و هر بار این پرسش تکرار می شود ،
چرا من ؟ و یکی از پاسخهای ممکن و اتفاقا کارساز ،پذیرش مشیت الهی است . در این جا تقویت نگرش مذهبی می تواند موثر باشد. ..….
سطح دوم ، واکنش منطقی است . در واکنش منطقی راهکارهای ترمیم به هنگام وقوع حادثه اجرا شده و پس از بررسی علتها راهبردهای پیشگیری پی گیری می شود . البته انتظار پاسخ منطقی از آسیب دیدگان ، احمقانه و برای مدیران و مسوولان تنها چاره است . عمق فاجعه در این سوی ماجراست که برنامه ریزان تنها به واکنش هایی هیجانی بسنده می کنند و رفع موقت بحران را کافی می دانند ، گرچه در همین رفع موقت نیز ناتوان می باشند ، مدیریت بحران درسی است که هیچگاه فرا نگرفته ایم ، بحران در مدیریت بحران ….

باید ای قلب خسته گاه سحر   چون افق شکست و در خون شد
باید از آینــــــه وام نـــور گرفت    بـــــاید از ریشه ها دگرگون شــد