کفشهای راحت بزرگترها و خواسته های من!
به هر حال ، من که مثل مصباح منتظر امام خمینی نبودم و برایم فرقی نمی کند کدام یک بر سر مسند نشیند!!
من به عنوان شهروند ، می خواهم دست کم خیالم راحت باشد ، غذایی که می خورم نه گوشت خر است و نه گوشت الاغ !! نه سرطان می آورد و نه هزار درد و مرض دیگر !!می خواهم بدون آنکه دغدغه ی افزایش یک قرون دو زار حقوق سر ماه را داشته باشم ، فکر کنم ، بخوانم و بنویسم . من دیگر مثل پیشنیان روشنفکر خود بر این باور نیستم که باید درد کشید تا چیز فهمید چرا در سال 1330 . آمریکاییهایی که حجه الاسلام ها مفسد فی الارضش می خوانند ، فهمیده بودند که باید علم تولید کرد ، باید حقوق نویسنده ها از هر کسی بیشتر باشد ، اما اینها هنوز نفهمیده اند !! البته فهمیده اند و به روی خود نمی آورند وگرنه حقوق مفت به حوزه ی علمیه نمی دادند!!
من می خواهم ، در دانشگاه ، به جای تلف کردن وقت من و امثال من ، به راستی علم روز دنیا را بیاموزم نه تفاله های ذهنی پنجاه سال پیش دانشمندان را!!
چرا انها آموزش و پرورش درست و حسابی دارند و برای ما هنوز ارسطویی است!!
اما از هر چه بگذریم ، سخن دوست خوشتر است ، رنیس جمهور !!چه اسلامی هستی و چه نیستی ، من و ما درآمد مکفی و زندگی راحت می خواهیم!! دانشگاه درست و حسابی و استاد باسواد می خواهیم ، اصلا خوراک جانمان با تو ، خوراک روحمان با خودمان !!
به هر حال ،کارزار انتخاباتی فرصت خوبی شد تا مافیای قدرت و ثروت و قاچاق ،دست خود را رو کنند.
به هر حال، پایان شب سیه به نظر نمی رسد که سپید باشد!!!!!
نظر تو چیه؟؟
نترس !!بپوشش تو هم ! کفشاش راحته !!