داشتم روزنامه های دو سه روز پیش را ورق می زدم .....
پرواز آخر..هواپیما در آتش سوخت.....
شاخص بورس دوباره سیر نزولی طی کرد...
قیمت طلا در ۲۴ سال گذشته به بالاترین میزان خود رسید...
زنی بچه اش را خفه کرد...
چهارمین وزیر پیشنهادی نفت در دادگستری پرونده دارد....
با خودم فکر کردم ما در کجا زندگی می کنیم .... عجب آشفته بازاری است و در این آشفته بازار، انگار که هیچ چیز بی ارزش تر از جان آدمی نیست .... هنوز هم تصور آنکه ۱۰۰ نفر از نیروی کارآزموده خود را بی هیچ دلیلی از دست بدهیم، مشکل است ....خنده دار اینجاست که اینها مانور نظامی ترتیب می دهند تا توان و قدرت نظامی خود را بسنجند و در مقابل دشمن فرضی خدای ناکرده کم نیاورند و آنوقت در جا به جایی ۱۰۰ نفر آدم ناتوان هستیمو یک هواپیمای نظامی سالم نداریم که برای تعمیرش ۵ ساعت وقت نگذارند و دست آخر هم خلبان راضی به پرواز نشود و .....
سلام
سلام به تو که تمام خوبی ها در تو خلاصه شده است
تقدیم به تو که در شهر چشمانت نفس ملکوتی ترین دوستیها را یافتم
روایت دوستی بس طولانی است وبرای توانایی گفتار در این مبحث کوتاه نا گفتنی می باشد
از من می خواهی
که انچه در دل دارم بر این صفحات ببخشم ولی احساس درونیم را نمی توانم با هیچ لفظی به تصویر کشم زیرا که دوستی احساس پیوستگی قلبهاست زمانی چون خورشید در افق ضمیرم طلوع نمودی وبا لبخندی پر طراوت هنگام پر اشوب دریای دلم را به رود خانه محبت مبدل ساختی ونوای دلم را فرح بخشیدی
ای دوست امیدوارم که در وقایق شونات زندگی خوش وخرم باشی
{چشمک}
موفق باشی
اونجوری که حافظه ام می گه اگه خراب کاری نکنه
اذر تولد م ری م هستش :
اگه اینطوره دوست جون بدون یادتم
خلبانی که نونوایی داره رئیس جمهوری که حسینیه داره وزیر نفتی که سواد نداره یه مشت آدمی که فقط رو دارند و دیگه هیچی ندارند.
... گفتن نداره انگار، خوب این جا زندگی میکنیم دیگه و هیچ کاری هم نمی کنیم برای تغییرش...
اینجا ایران است!دوست من!
درسته. واقعا چی بگم!!
پیش ما نمی یای؟
ای بابا شما هم رفتی قاطی تنبل ها !! بیا یه دستی روی این وبلاگ بکش ... تاریخ آپش خیلی وقته گذشاته..........فدات
بابا تو که هنوز تیتر روزنامه ها رو داری مرور می کنی........بی خیال شو تو رو خدا باور کن هیچی اون تو پیدا نمی شه........
دلم گرفت٬ چرا دیگه نمینویسی؟
عجب آشفته بازاری است دنیا/.
تعطیلات رفتهای!؟
بذار فکر کنم... کدوم جلسه رو میگی؟ جلسه خواستگاری؟ نه من که خواستگاری نرفتم. جلسه دانشگاه؟ نه من که کلاس نداشتم. جلسه معارفه؟ نه اونم که نیست... آهان مهارتها رو میگی! ولی... شما؟ به جا نمیارم؟؟!!.......
سلام
یکی بود یکی نبود یک مریمی بود که خیلی خوب می نوشت ولی مدت هاست که ازش خبری نیست. کجای خانوم؟
سال نو مبارک. امیدوارم سالی نکو و سرشار از سلامتی و بهروزی برایت باشد.
سلام.
تمبر، گویای فرهنگ و تمدن هر جامعه ای است که به نحوی که قادر به معرفی میراث تاریخی و فرهنگی کشورها در سطح بین المللی است.
با وبلاگ تمبرهای جهان پذیرای مقدم و نظراتتان هستم.