چرا تموم نمی شه این تحلیل!!

به هر حال ، او برای شناساندن چهره ی خود از نامی آشنا سود جست ، نامی که حسن شهرت داشت . احمدی نژاد برخلاف تصور ،آن قدر ها هم بی ریا نبود که خود ادعایش را داشت . در پوسترهای تبلیغاتی ، چهره ی رجایی و خودش را در کنار هم قرار داد و در زیر آن نوشت که شباهت اتفاقی نیست . احمدی نژاد خوب می دانست که مردم ایران بیشتر از آنکه بیندیشند ، هیجان زده می شوند و اتفاقا هیجان را دوست دارند و شاید باور کنند که شباهتها غیر از ژنتیک ، عامل دیگری هم دارد. از این رو ، او با تبلیغات پوپولیستی ،نقطه ضعف رقیب را تا حد ممکن بزرگتر کرد و در دید همگان قرار داد و هرگز نگفت که چگونه با چه برنامه ای می خواهد ، با فقر مبارزه کند.
اما ، احمدی نژاد آری و رفسنجانی نه ، به غیر از شعارهای پوپولیستی اش ، دلیل دیگری هم داشت . در هفته ی دوم ، بسیاری بر این باور بودند که آرای معین و کروبی به نفع هاشمی به صندوق سرازیر می شود و هاشمی چون مار کبری خوش خط و خال با نی ای که نواخته خواهد شد ، سربلند از صندوق بیرون خواهد آمد . اما ،چنین نشد ، چرا؟
احمدی نژاد همان طور که گفتم چهره ای ناشناخته بود . بسیاری به اشتباه ، هاشمی را نماینده ی حکومت می دانستند و در مقابل ،احمدی نژاد از خود چهره ای مستقل از جناحها ، مردمی و عملگرا ساخت . حتی ، باز هم با دست گرفتن نقطه ضعف رقیب ، یعنی ، اخوند بودن ، تحصیلات دانشگاهی خود را به رخ کشید و عده ای را هم این گونه جلب کرد.
اما ، حکومت و خصوصا این مصباح ، نباید در تحلیل آرای مردم عجولانه و به اشتباه عمل کنند و یادشان باشد که هر کسی از ظن خود شد بار او!!
بسیاری به احمدنژاد رای دادند چون او را چهره ای تازه می دانستند و در مقابل از هاشمی دلخوشی نداشتند و اتفاقا موافق حکومت هم نبودند. عده ای دیگر ، کاری به حکومت اسلامی و غیره ندارند ، هر کس بتواند نانی دهد ، قدمش سر چشم !! نان و امنیت می خواهند ، آنها از برنامه ی حساب شده و علمی هاشمی ،سهام برای هر خانوار ، سر در نیاوردند وگرنه حتما به او رای می دادند!
بسیاری هم که حوصله شان از هاشمی سر رفته بود ، اساسا برنامه هایش را نگاه نکردند و چشم بسته به شهردار رای دادند تا شاید دمی تازه در جانها بدمد! و امیدوارم که زهی خیال باطل نباشد!
یادمان هم باشد که ملت ما همیشه به دنبال منجی است تا به فوتی ، گره از کار فرو بسته شان بگشاید . ملت ایران ، حوصله ی روند کند اصلاحات را ندارد و خوش گذرانتر و راحت طلب تر از انست که از نیازهای اولیه ی خود بگذرد و به حقوق بشر ، شیرین عبادی و اکبر گنجی بیندیشد.مگر چند نفر می دانند که بر سر زندانیان سیاسی چه می آید ؟

خودم خسته شدم !! اما هنوز ادامه داره!!
نظرات 3 + ارسال نظر
آرتا شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 07:11 ق.ظ http://darkness.blogsky.com

خسته نباشید

کیان شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:49 ق.ظ http://www.tardidha.blogsky.com

اتفاقن این تحلیلها با هر درجه و نسبیت و زاویه دیدی به بهتر درک کردن اوضاع کمک شایان توجهی خواهد کرد...
بماند که آن بر آن خواص قومی که از ایرانیها گفتی درس ناموختن از گذشته هم باید اضافه کرد...

دیوانه شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:47 ق.ظ http://divane.blogsky.com

من تونستم بیاما ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد