سلام ! واژه ای که هر بار با آن آغاز میکنیم بی آنکه آغاز را باور داشته باشیم ! سرد شده هوا . باران مستقیم به پوست کله همه ما نفوذ می کند. سرد میکند و می سوزاند. هوا را نمی گویم ! درد دلم را می گویم. سخت ابری شده آسمان این دل این روزها ... با دیدن هر بچه شاپرکی پر می گیرد به هوای رسیدن ! رسیدن به آنهایی که باورشان ندارد و هیچوقت نداشته و نمی رسد . نه به آنها و نه به باورشان. شاید طلوع لحظه خوبی باشد برای تکرار نکردن یک روز دیگر ... شاید کوه ....شاید همین دم در زیر باران همین روزها . صاف بایستیم و فریاد بزنیم که امروز روز دیگریست. شاید روز آغاز نباشد اما خود آغاز که هست . آغاز باور کردن . آغاز رسیدن ... حتما احسان را می شناسید ،در آن پنجره ی کوچک نوشته و نظراتش را خوانده اید ،این هم یکی از دست نوشته هایش است ......
نظرات 4 + ارسال نظر
پرديس دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1383 ساعت 10:59 ق.ظ http://version.blogsky.com

سلام....
مهم حس درونيه آدمه....وقتی به اين نتيجه رسيدی که الان وقته آغاز کردنه ....آغاز کن...نبايد منتظر هیچ بهانه دیگری بود...موفق باشیی.

هزارپا دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1383 ساعت 06:19 ب.ظ http://pa.persianblog.com

فردا روز دیگریست...! یا امروز...یا همین لحظه؟

مهران دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1383 ساعت 10:22 ب.ظ http://bobogoal.blogsky.com

سلام . میدونی شاید حرفی که میزنم ی مقداری شعاری باشه اما واقعیته : ما آدمها باید به ی آغاز نو در زندگی مون احساس نیاز کنیم تا بعد از آن بخواهیم که حس آغاز رو تجربه کنیم . ما باید قبل از آغاز ٬ آن رو درک کنیم تا بتوانیم درست و موثر آغاز کنیم . در آخر اینکه آغاز خودش ی نتیجه است ٬ نتیجه همه تفکرات و احساسات و تلاش های ی انسان .
حالا ببینم : درست گفتم ؟؟؟ شعاری بود ؟؟؟
دیشب آپدیت کردم . بی وفا !! دیگه دوستم نداری !!! ( با ی چشمک ) .

احسان سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1383 ساعت 10:41 ق.ظ

راستی چرا این حسهای درونیه آدم کمتر رنگ واقعیت می گیره ! من بیست و سه ساله می خوام آغاز کنم .
به نظر شما اشکال کار از کجاست !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد