بحران!

شلوار برمودا با پاچه های کوتاه مد شده *، رنگ نارنجی هم به وفور دیده می شه ، موهای ژل زده و روغنی کثیف هم نوعی دیگر از مد امروزه ، پسر موبلند با یه گیتار رویه دوشش هم با مد فاصله ی چندانی نداره ، سیگار کشیدن و غصه خوردن هم که همیشه مد بوده و هست ، قهر کردن و طلاق گرفتن و جدا شدن که اگه نکنی کلا از مرحله پرتی ، روزمره شدن و دغدغه ی روزمره شدن هم که مده ، اما از همه امروزی تر بحران است ..بحران، مد این روزهاست ..بحران مالی ، بحران آب ، بحران روحی ، بحران مسکن ، بحران معنا ، بحران وجودی ، و ترکیبهای دیگری از بحران، ….اما از همه بحرانی تر ، بحران ارتباط ، بحران تربیت و بحران آموزش است …. که اتفاقا چه ساده از کنارش می گذریم …. *این دست نوشته ی ناپخته رو تویه تیکه کاغذهای بی تاریخ پیدا کردم شاید برای تابستان باشد،یه کمی از مد زمستون عقبه !
نظرات 16 + ارسال نظر
مينا شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:30 ق.ظ http://emotion-art.persianblog.com

سلام ـــــ معنی لغوی بحران را نمی توانم تفسير کنم اما ميدانم چيز بديست ـــــــ دلم گرفته ديگر نميتوانم بنويسم ـــــ پرسين بلاگ مسدود شده و من ديشب آپ کرده بودم ــــــ ای کاش نمينوشتم ــــــخوش به حالتان که مينويسيد ـــــــ مواظب دست نوشته هايتان باشيد.

سلام
من همون اوایلش دوسه مطلب تویه پرشین نوشتم اما انقده اذیت می کرد که موندگار نشدم و اومدم اینجا .....
به نظرم بهتره بری تویه بلاگ درایو یا همین بلاگ اسکای یه بلاگ دیگه درست کنی ....
موفق باشید

مریم شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:58 ق.ظ

و البته چیزی که بیشتر از همه مد شده توهین به شعور جامعه ، سطحی نگری و نادان فرض کردن مردمه که توی این نوشته ایی که پیدا کردی به وضوح دیده میشه . ازت میخوام که از طرف نویسنده این برگه به من جواب بدی که چرا باید ما اینقدر مردممون رو احمق فرض کنیم که فکر کنیم هر کاری که می کنند از روی تقلید انجام میدن .آیا به صرف اینکه خودمون به این کارها عقیده ایی نداریم(یا شاید نمیتونیم خودمون انجامش بدیم) میتونیم اینطوری اعمالشون رو به تمسخر بگیریم و به شعورشون توهین کنیم؟
من مطمئنم اگر حتی یک لحظه جای اون دختر هایی بودی که چه مصیبت و زجر هایی در خانه شوهرشون میکشیدند . هیچوقت به طلاق یا تک تک بحران و مشکلاتی که نام بردی به عنوا ن یک مد نگاه نمیکردی . حتی این نوشته به قول خودت ناپخته رو توی وبلاگت هم قرار نمی دادی.!!!واقعا متاسفم از اینکه یک چنین حرف هایی رو از زبان یک دختر میشنوم( حتی اگراین حرف ها تکرار حرف کس دیگری باشد).

نویسنده ی این مطلب خودم هستم و اتفاقا یک دختر !

تقلید در ذات خود نه خوب و نه بد است ، همین طور مد !وقتی می گوییم چیزی مد شده منظور همه گیر بودن است !
هدف من از این نوشته پاسخ به این سوال نبوده که چرا یک ارتباط به بن بست طلاق می کشد و چه مشکلات فرهنگی بر دوش دختران است .....
وقتی در متن گفته شده ،قهر کردن و طلاق گرفتن و جدایی ........
منظور آن رابطه ای است که با کوچکترین تلنگری ، از هم می پاشد ...همان دختران و پسرانی که شاید تمام ازدواجشان به یک سال هم نکشد و همان ارتباطهایی که فقط به دلیل ناپختگی شخصیتها سرانجامی ندارند ، و اتفاقا ریشه ی اینها در همان بحران تربیت است که چه ساده از کنارش می گذریم .

وقتی می گویی دختران زجر کشیده اتفاقا کسانی هستند که با سختیهای رابطه ساخته اند اما باز هم نتوانستند به هر دلیلی آن را اصلاح کنن ، در هیچ جای متن به چنین آدمهایی توهین نکرده ام .

من نه در جای آن دختران بوده ام و نه در جای هیچ کس دیگر ، من جای خودم بوده ام .
و من در جای خود بسیاری چیزها را تجربه کرده ام .

اما گفته ای ......هر کاری که می کنند از روی تقلید انجام میدن .آیا به صرف اینکه خودمون به این کارها عقیده ایی نداریم(یا شاید نمیتونیم خودمون انجامش بدیم) میتونیم اینطوری اعمالشون رو به تمسخر بگیریم و به شعورشون توهین کنیم؟

کجای متن گفته شده ، هر کاری مردم می کنند از روی تقلید است ؟؟؟

به مد ، دیگری اشاره کرده بودی که جالبه ! اما نکته ی دیگری هم هست که در زیر مقوله ی بحران ارتباط جای می گرد و آن هم ، زود قضاوت کردن است !! و در کلاف پیشدواری ها گرفتار شدن !!............
-----------------------------------------------------
پاسخی بسیار طولانی تر نوشته بودم برایت اما بگذاریم برای بعد ...اگر پاسخ این نظرت دادم ، برای این که خواسته بودی .....وگرنه هیچ چیز نمی نوشتم ........

[ بدون نام ] شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 12:59 ب.ظ

اکسیر شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:01 ب.ظ http://xseer.blogsky.com/

سلام.
وبلاگ قشنگی دارین.
اگه دوست دارین تا با ها تبادل لینک کنیم.
ممنون.
لینک من.... http://www.xseer.blogsky.com
بای.

آرتا شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 07:36 ب.ظ http://darkness.blogsky.com

با حرفات کاملا موافقم. اوضاع خیلی بحرانی شده!

آرتا شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 07:42 ب.ظ http://darkness.blogsky.com

در ضمن یادم رفت بگم ... تولد وبلاگت هم مبارک

احسان شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 08:59 ب.ظ

سلام مریم
خیلی هم بد نبود !
اتفاقن درست گفتی ولی همشو نگفتی !
واسه همین این خانوم هم نامت ناراحت شدن !
چون ایشون نیمه خالی رو میبینه تو پر !
من از اطراف خودم خیلی ها هستن که ۱ سال از زندگیشون
نگذشته جدا شدن ! این بحرانه !
به هر حال اونم نظر خودشو داده . با جنبه خانوم حالا چرا جوش آوردی !
حامد جان اون آب قند رو لطف کن خانوم !

مهران شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:51 ب.ظ http://bobogoal.blogsky.com

سلام . من بر عکس بعضی از دوستان که این مطلب را نادرست می خوندند ٬ معتقدم که تمام چیزهائی که گفتی درست هستند و واقعی .
افرادی دنبال پیروی از مد هستند که دارای شعور - قدرت فکری و درک پائینی هستند : چرا که مد و پیروی از آن تمام جوانی کردن و تمام زندگی انسان نیست بلکه می تواند جزئی از آن باشد . من مخالف شیک پوشی و مرتب بودن نیستم اما معتقدم که بین شیک پوشی و پیروی از مد باید فرق گذشت وآنها را متمایز کرد .
به عقیده من پیروی از مد البته در حد افراطی آن که منجر به مٌد محوری شود نوعی ارزش و فرهنگ غلط است که به ناهنجاری تبدیل می شود ٬ این عامل در نهایت باعث آسیب پذیری جامعه خواهد شد .
بیشتر به من سر بزن . خیلی وقته که آپم . منتظرم .

سارا یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 08:59 ق.ظ http://dailynotes.blogsky.com

من که همیشه یه شعار دارم و اونم اینکه:مشکل ما فقر فرهنگیه. از بی فرهنگی به همه جا میرسیم. چون اعتقادات محکم و بنیادینی برامون تعریف نشده. از اسلام و مسلمونی هم فقط نماز و روزه بهمون یاد دادن و بس. اینهمه توجیهات خوب و آزادی و اختیاری که هست رو استفاده نمی کنیم. به چیزایی رو میاریم که در آینده ای نزدیک و به سرعت گریبان خودمون رو میگیره.

پیام یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:21 ق.ظ http://payamra.com

بازهم از این کاغذ ها پیدا کن .......

کودک ۱۸ ساله یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:44 ق.ظ http://mortalkombat.blogsky.com

حتی اگه صد سال پیش هم نوشته شده باشه دقیقا به حال و هوا و مد الان می خوره!

کیان دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:19 ق.ظ http://www.tardidha.blogsky.com

قبلن هم نوشته ام این روزها دائم این شعر فروغ به ذهن هجوم می آورد
می توان هم چون عروسکهای کوکی بود

با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید

می توان در جعبه ای ماهوت

با تنی انباشته از کاه

سالها در لابلای تور و پولک خفت

می توان با هر فشار هرزه ی دستی

بی سبب فریاد کرد و گفت:

‌آه بسیار من خوشبختم

خوندن شعر رو تویه این پنجره بسیار دوست دارم .....بنویس کیان عزیز از تمام آنچه به ذهنت هجوم می آورد و گمان می کنی در این رسانه ی نارسا می گنجد!

باران دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:05 ب.ظ

مد شده که هممون بم دنبال حل بحران های بزرگ ...
حرف زدن از چیز هایی که حل شئنشون زمان می خواد
داره کم کم عاتمون میشه که اتنقاد کنیم بدون کمترین انتقاد پذیری ...
اه به راه میگیم این بد است و آن یکی بدتر ...
ولی هیچ کمکی برای بهتر شدنش نمی کنیم !!!
میکنیم ؟!!!
(نرسه روزی که دروغ هم مد شده باشه !!!در ضمن مد مجری می خواد .. تا وقتی مجری و طرفدار داره به در و دیوار زدن من و تو کمکی نمی کنه )

احسان دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:16 ب.ظ

خوب . واقعن خوبه که مد باشه . ولی من نمی دونم اصلا این نوشته راجع به اینه یا نه یا حتی اگه باشه بازخورد منفی سوء برداشت از اون به کجای درونیات تک تک نظردهنده ها بر می گرده . این جور حرف زدن هم مده نه ؟ .چشمک.

ای بابا ......مد بازی شده ها!!- چشمک-

احسان سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:53 ب.ظ

بابا چرا کویر شده این وبلاگ ! یه نظری . چیزی !

تو هم به این وبلاگ چپ و راست توهین کن .....یه بار می گی یخ بسته یه بار می گی کویره ......خوب بفرست مطلب من بذارمش اینجا!!!-چشمک - !!

وحید جمعه 27 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 03:07 ق.ظ http://vahid33.persianblog.com

سلام......ای بابا پس لینکه من کجا رفت؟.........موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد