این دنیای مجازی را چون مجازی است دوستش دارم تابتوانم بی پروا از همه چیز بنویسم ..... اما انگار که دیگر چندان هم مجازی نیست ..... آشنایان بیگانه ای می آیند و می روند .... آشنایان بیگانه ای که دوست دارم همچنان بیگانه بمانند..... اما ، گاهی هم بیگانگانی می آیند ، آشنا می شوند و از دنیای مجازی می گذرند ..... اما ، دوست نمی دارم از صفحه ی مانیتور بیرون بیایم ، رو به روی تو بنشینم و با تو حرف بزنم ...... دوست نمی دارم برای تو بیش از آنچه اینجا می نویسم از دنیای خودم بگویم ........ تو را چون ناشناسی آشنا هستی دوست دارم ..... بگذار همچنان همراهت باشم و همراهم باشی اما در همین دنیای مجازی ....... دوست می دارم ناشناسی آشنا باشم تا آشنایی بیگانه !!
سلام وبلاگ قشنگی داری به ما هم سر بزنم از توجه و اظهار لطف شما متشکرم و برای شما ارزوی موفقیت دارم اگر دوست داشتی تبادل لینک کنیم وبه این وسیله کاربران بیشتری را جذب کنیم
نمیدونم دوست داشتی من هم جز همون ناشناسان آشنا باشم یا نه ولی من از این که تو رو رو در رو دیده ام خیلی خوشحالم ...راستی این روزا باید سرت خیلی شلوغ باشه بابت پایان نامه نه؟
منم خیلی این دنیای مجازی و دوستانی رو که توی این دنیا پیدا کردم رو دوست دارم. بعضی از روزا حتی میخوام ساعتهای زیادی رو توی این دنیای مجازی بگذرونم. حتی بیشتر از دنیای حقیقی!
به یوسف
تو آشنایی ..... نه بیگانه ای و نه ناشناس ... تو آشنای قدیمی من ...... پایان نامه که نگو !!
منتهی قبل از اون امتحانات !! و چون خیلی سرم خلوته !! با یونیسف هم دارم همکاری می کنم تویه یه طرح یه ماهه بر روی نوجوانان ....
نه نامت را به من بگو٬ نه دستت را به من بده٬ اگر خواستی فقط حرفت را بگو.
سلام.از فواید اینترنت این بگویم که چندی پیش از طریقش یک دوست خانوادگی را پس از ۲۰ سال پیداکردیم .ما اینجا و او در هلند.خانواده ما فکر می کرد که او مرده است اما نمرده بود خداراشکرماهم نازه با او دوست شدیم.سر نمی زنی به آشنایان قدیمی ات.لینک هات را هم که برداشتی.خبری است.موفق باشی.
آشنای بیگانه. بیگانه آشنا. دنیای مجازی. دنیای غیر مجازی. همه اشنا وهمه غریبه. همه واقعی همه خیالی.چی می گم!! اصلا من کیم!!
سلام مریم جان
عزیزم به خاطر همین ویژگی های دنیای شیشه ای است که می شود صادقانه نوشت و بر اساس ویژگی های مشترک دوستان غریب اشنا پیدا کرد. سبز باشی و شاد.
زمینی
سلام .
نمی دونم ....
دوست داشتن یک چیزه
دیدار چیزه دیگر .
صفحه ای شیشه ای و حضوری بی شکل و بی حجم در آن. تنها اندیشه ها و احساسها حکومت می کنند و خبری از بعد کالبدها نیست. ادراکی لغزان از تو شکل می گیرد و می گذرد. بی آنکه در تجسمی عینی حک شود و در دیدارهای آتی بر تو سنگینی کند. اینگونه تو سبکی و نیز ادراک ما از تو...
نقطه صفر رابطه: انسان بدون بدن.
مشکلی نیست .. اگه اینطوری میخواهی همین طور هم باش و بمان ......
سلام
طرز فکر جالبیه
آرتا جان
البته یه اختلالی هست به اسم اعتیاد به اینترنت !! نظرت چیه ؟؟؟ نکنه معتاد بشیم !!! - چشمک !!-