همان طور که مطرح شد روابط از یک سری فیلترها عبور می کنند که در شروع رابطه نقش عمده ای دارند . یکی دیگر از فیلترهای مهم نیازهای هیجانی است . در واقع توانایی افراد در ارضای نیازهای یکدیگر بهترین پیش بینی کننده ی ادامه ی ارتباط می باشد اما این نیازها اگر مبتنی بر سلامت روان شناختی نباشد امکان رشد را فراهم نمی کند . به عنوان مثال ، رابطه ی بین دو فرد سلطه پذیر و سلطه جو گر چه می تواند پایدار باشد اما موجب رشد و خودشکوفایی طرفین نمی شود .
عوامل موثر دیگر در پایداری ارتباط عبارتند از : خودافشایی ، تعهد ، راهبردهای نگهدارنده متنوع و پیروی از قواعد رابطه .
خودافشایی : آشکار کردن اطلاعات شخصی و خصوصی خود برای دیگری است . پیشرفت رابطه به میزان پیشرفت خودافشایی بستگی دارد. البته ، میزان خودافشایی باید متناسب با مرحله ی ارتباط باشد . اگر روند آشکار سازی نباید آن قدر سریع باشد که دیگری آن را تهدید آمیز تلقی کند و از رابطه عقب نشینی کند . از سویی دیگر ، کندی بیش از حد روند خودافشایی به پایداری و ادامه ی آن لطمه می زند . این را اصطلاحا عدم نفوذ می نامند . این فرایند عبارت است از متوقف کردن عادت خودافشایی صمیمانه .
البته ، گاهی بیان می شود که فرد - خصوصا دختران - باید مرموز باشند و به نوعی همه چیز را بیان نکنند . سوی مثبت این حرف ، تاکید بر زمان مناسب خودافشایی است . سوی منفی آن می تواند به بازی من رو کشف کن ! منتهی شود . این که فرد از خود چیزی نگوید تا مبادا تکراری و یکنواخت باشد. حال آنکه ، آدمی می تواند هر لحظه پر و خالی شود .
آنچه در روند آشکارسازی اهمیت بنیادین دارد ، نه پیچیدگی که صداقت است . شاید بتوان گفت یکی از شاه کلیدهای ارتباط صداقت با خویش و با دیگری باشد .

نظرات 12 + ارسال نظر
مسعود یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:31 ق.ظ http://3tadoost.blogsky.com

سلام
جالبه

منبع این نوشته ها چیه ؟! میشه بگی

آرتا یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:08 ق.ظ

کاملا موافقم

م ر ی م یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:33 ق.ظ

به مسعود
بخشی از مطالبش از کتاب General Psychology است اما خیلی از اونها تجربه های خودم است و یا دیگران .... و تویه کتاب خاصی نیستش .... و کلیت مطالب رو می شه تو کتابهای روان شناسی اجتماعی .... و یا کتابهایی که در مورد تعاملات بین فردی است ، پیدا کرد ..... اگر نوشته ای منبع خاصی داشته باشه .... حتما می نویسم .... به هر حال اگر کتاب خاصی رو بخوای تا اونجا که خوندم .... اسمش رو می گم برات

زمینی یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:45 ب.ظ

سلام مریم جونم
این را به عنوان احوال پرسی بپذیر تا بعد بیام مفصل بنویسم برات.

کنار یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:54 ب.ظ http://mary_am19@yahoo.com

سلام مریم.نه دارررم نه دااشتم.بازم شدنی جدید رو شرو ع می کنم.

پیام یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 02:20 ب.ظ http://payamra.com

میگما ... مریم خانم زدی توی بحث های تخصصی ها ...

حامد یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:34 ب.ظ http://dohich.blogdrive.com

افشا نکردن خود و مرموز جلوه دادن خود نشان از تهی بودن است. در واقع نوعی هراس از فاش شدن ابعاد وجودی تنگ و ناگشوده یک فرد است که سعی می کند با پیچیده نشان دادن خویش شما را منحرف کند و بر جنبه های سطحی خویش نیز سرپوش بگذارد. بسیاری از اوقات پیچیدگی و رمز و راز ٬ تنها نقابی جذاب برای ضعفهای غیر جذاب است.

بهمن دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:44 ق.ظ http://barkhal.blogsky.com


خوب داری پیش می ری.
خود افشایی رو منظورم نبودها!

Dark-Sorcerer سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:57 ق.ظ http://www.ma-tanha.blogspot.com

و دقیقا از همینجا مشکل آغاز میشود : صداقت یکی از پارامترهای اخلاق است و از طرفی اگر بپذیریم که اخلاق امری نسبی است آنگاه دچار یک پارادوکس خواهیم گشت زیرا اصالت یک موضوع را می خواهیم با خودش محک بزنیم ( درصد بسیار بالایی از مردم معتقدند که صادقند و وقتی ازشون می پرسی میگن :حداقل با خودم صادقم ؟!؟ در صورتیکه اینکه مثلا دروغ بگویی ولی بعدش به خودت بگی می دونم دروغ گفتم نشانه صداقت نیست .) از طرفی اگر به نظرات روانشناسان بزرگ - من به شخصه به دکتر یونگ اعتقاد دارم و معتقدم که او از روانشناسی هم جلوتر رفت و روانشناسی برای او تنها ابزاری بود برای نگرش به کل هستی از دین گرفته تا سیاست - تمامی رفتار های آدمی از ناخودآگاهش سرچشمه گرفته که نیمی از آن ناخود آگاه شخصی است و نیمه ی دیگر جمعی و این باعث بوجود آمدن ابهاماتی بسیار در رفتار ها می شود ... پس واقعا چطور میتوان فهمید که من با خودم صادقم؟!؟ - شاید همین کامنت این حس را القا کند که اگر در برخی موارد صادقانه رفتار نمی کنیم دلیلش نزذیک نشدن به آن حد نها یی است -...و تازه این صداقت بر اساس منطق و عقل است و تو آن را در زندگی روزمره مطرح کردی ولی بقول ریبو : (( در زندگی روزمره فردی و جمعی استدلالهای عاطفی بیش از استدلالهای خرد گرایانه است )) ... چقدر طولانی شد ... پایدار باشی

مهیار سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:23 ب.ظ

من از تبار باران تو از جنس خاک از این صادقانه تر چی می خوای

م ر ی م سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:12 ب.ظ http://shodan.blogsky.com

جمله ی من درغگو هستم !! خود پارادوکسیکال می تواند بشود ... اگر من صادق باشم این جمله صحیح خواهد بود و اگر من دروغگو باشم این جمله هم خود دروغ خواهد بود .... به این ترتیب جمله ای که فرد در مورد صداقت و یا عدم صداقتش می گوید می تواند در حلقه هایی - به قول دو هیچ - خودمخرب ، بچرخد ..... اما من بر این باورم که اگر بحث ناخودآگاه را مطرح نکنیم ..... می توانیم بفهمیم کجا چه طور با چه درصدی از صداقت عمل می کنیم خصوصا تویه رابطه .... وقتی دیگری از من یه سوال می پرسه من می فهمم که چه قدر از پاسخم با آنچه که اتفاق افتاده مطابقت دارد ...... البته شاید خود را توجیه کنیم و به اصطلاح دروغ مصلحتی بگوییم .... اینها به خود فرد مربوط است من ارزش گذاری نمی کنیم و اتفاقا بحث احلاق را هم مطرح نمی کنم ..... اخلاق برای هر کس تعریف خودش را دارد شاید کسی دروغ را ترچیح دهد و یا هر چیز دیگری .... آنچه من گفتم این است که بنا بر تجربه ی خویش ، صداقت یکی از عوامل ایجاد اعتماد بین طرفین در رابطه است و اعتماد بستری برای بروز آنچه هستند و زمانی که می توانند با کمترین نقابها رفتار کنند ... امکان رشد برای طرفین فراهم می شود ..... و رضایت طرفین موجب ادامه ی ارتباط می شود !!
ممنونم از این که وقت گذاشتی و مفصل جواب دادی ..... تبادل اندیشه ها و بحث یکی از مهم ترین ویژگیهایی این فضای غیر مجازی است ..... خیلی خوبه که از این امکان استفاده می کنی !

خنگولی - م ر ی م چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:50 ب.ظ

اشتباه کردم ..... اون بالا منظورم فضای مجازی بود نه غیر مجازی .....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد