دنیای دیوانه ای که در آن زندگی می کنیم
و من امروز آنرا ترک خواهم گفت
در پی آفرینشی دیگر .....
ما مردم دیوانه بازیگریم
هر گاه بر فراز قله ای پا می گذارم
ناگهان چون تپه ای به نظرم می آید
به خود نهیب می زنم باید از جا تکانش دهم ؟؟؟؟*
* آهنگی از رونی جیمز دیو و البته با اندکی ویرایش !
سلام مریم عزیز،ممنون که اینقدر به فکر من هستی و ممنون از اینکه راهنماییم کردی، من دارم سعی میکنم، سعی در تنها بودن و بدون او زندگی کردن و فکر میکنم که اولین قدم را با تماس نگرفتن با او شروع کردم. راستشو بخواهی این بار اول نیست، ما یک بار دیگر هم این تجربه را داریم، ولی این بار کمی فرق میکنه، من دیگه اون مریم سابق نیستم.یه جورایی اعتماد به نفسم رو از دست دادم و این دفعه....
شعر بسیار زیبایی نوشتی، همیشه وقتی به هدفت میرسی میفهمی که خیلی هم دست نیافتنی نبوده.
خانمی من جدی گفتم ولی تو نگفتی که می خواهی چی کار کنی؟ بهتر نیست کاملا تو ایمیل برام بنویسی؟ من در خدمتم
بابا دهن این دنیا سرویس فرموده شد!
بیایید همگی با هم جهان را تغییر دهیم! ای عزیزان دلانگیز من!
فعلا که این جهان پدر ما رو در آورد ... از بس که تغییر نمی کنه .... ببین منظورم رو اشتباه گرفتی ... یه خورده برعکسه!!
دنیای دیوانه دیوانه...