ماه عسل

امروز رفتیم کما ، مهمون هم داشتم ، کافی شاپ هم بسته بود !!!! به هر حال زنگ تفریح خوبی است !! عنکبوت تازه داماد آشفته به تار عنکبوت ماه عسل شان برگشت . دیشب خوش گذشته بود ، اما امروز صبح لکه قرمزی روی شکم او دید . آن روز عصر حرفی نزد ، تا آنکه مخلوط مگس را سرکشیدند . عنکبوت ماده دست انداخت دور گردن او . زیادی ساکتی ؟ چی تو را می خورد ؟ آخرین چیزی که عنکبوت نر دید برق نیش او بود . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عنکبوت نر پس از جفت گیری ، خودش را برای بقای فرزندش ، طعمه ی ماده می کند .
نظرات 19 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:47 ب.ظ

هیوغ

زمینی شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:17 ب.ظ

سلام مریم جان
دلم برات تنگ شده بود خانمی، خوشحالم که پرکار و پربار هستی. در مورد عنکبوت اولین بار از نیمه ی خودم شنیدم و گفتم واااای.. خیلی وحشتناکه مثل این که کرو کودیل هم این چنین است .. خلاصه هیچو قت دلم نمی خواد یک عنکبوت نر باشم و به قول جوانان امروزی تریپ معرفتی !

دیوانه شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:55 ب.ظ http://divane.blogsky.com

چه عجب یکی از این جنس نر تعریف کرد ؟

آدمیزاج یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:17 ق.ظ http://www.homosapiens.blogsky.com

اینا چیه نوشتی منم اومدم می‌خونم این وقت شب؟ حالا من خوابای بد می‌بیینم عوض خوابای خوب!

خانه آبی یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:47 ق.ظ http://khaneheabi.persianblog.com/

عنکبوت جان کوه بریم؟

آرتا یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:41 ق.ظ

ببخشید؟! نگرفتم چی شد؟!

الهام یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 08:46 ق.ظ

وشاید عنکبوت نر نه تنها برای بقا فرزندش بلکه به نوعی برای بقای خودش در درون فرزندش خویش را فدا می کند!

حامد یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:08 ق.ظ

دفعه پیش که شاملو در حوالی تو بود و با فروید و نیچه می پریدی. حالا هم که رفتی در جامعه عنکبوت ها.
ولی این دفعه ظاهرا عنکبوت نر داره نیش می زنه. از عنکبوت ماده چه خبر ؟ هنوز تو کماست ؟

مجنون یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:59 ب.ظ

ای ول داش ای ول
تو کما بودن هم عالمی داره!!!!!!!!!!!!!!!

داش یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 03:59 ب.ظ

سامنعلیکم آبجی.
ایولی از خودتونه آبجی.
باید به شوما ایوول گفت ٬ هزار ماشاالله ٬ که تو کما هم عالما رو از هم تشخیص می دید.
امری بود در خدمتیم.
رخصت

« شاگرد گاراژ اکبر گوجه »

قره قوروت یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 05:46 ب.ظ http://ghght.blogspot.com/

این دیگه آخرشه...!

آینده یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:08 ب.ظ http://ayandeh.co.sr

سلام دوست خوبم اسم زیبایی برای وبلاگ انتخاب نموده اید
سال نو را خدمت شما تبریک می گویم

بعضیا یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:28 ب.ظ

بعضیا می گن باز خورد نذاریم ، چی ؟ بهتره !! موارد امنیتی !!!!
اصلا تابلو نیست که کی با کی رفته کما !!!!!!!!!!!!!!

مجنون یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:09 ب.ظ

Thank you very much Daaash!
ای ول مرامتو
ای ول! :)

مجنون دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:35 ق.ظ

ای ول ! بالاخره عنکبوت ماده از کما در اومد !

مهیار (استاکر) دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:48 ق.ظ

اینجا چه شیر تو شیریه

چهارمضراب دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 03:20 ق.ظ http://idaneh.persianblog.com

هپی نیو یر... بون نوول ان... سال خوبی باشه !

مهیار دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 08:29 ق.ظ

یاد فیلم غریزه اصلی افتادم فکر کنم یک مایکل داگلاسی باید بیاد به عنکبوت ماده حالی کنه که چه خبره.

پسرشجاع دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:05 ق.ظ

سلام ٬ اولین باره میام اینجا . از پیش زمینی ٬که قبلا حالمو گرفته بود اومدم اینجا دلم باز شه !!! کاش اول اینو نمی خوندم چون کاملا حالت تهوع گرفتم . بابا شما کی هستین دیگه !!! مگه قحطی روانشناسه تو اون مملکت ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد