سلام خوبی عزیز؟ وبلاگ جالبی داری :)) سال نو رو بهت تبریک میگم امیدوارم سال خوبی داشته باشی :))
حامد
پنجشنبه 28 اسفندماه سال 1382 ساعت 08:04 ق.ظ
دیدم که پوست تنم از انبساط عشق ترک می خورد. « شاملو »
اینهمه چیز بود : باد ٬ برکه ٬ هزار عدد شعر ٬ ابدیت ؛ بعد میگه هیچ نبود. این شاعرها هم یه جورایی مشکل دارند. نه؟ البته در هر صورت مشکلاتشون از روانشناسها کمتره. آره ؟
سلام دوست عزیزم وبلاگت خیلی زیبا بود به بازار عشق فروشان هم یه سری بزن همون تایتانیک سابق
سلام خوبی عزیز؟ وبلاگ جالبی داری :)) سال نو رو بهت تبریک میگم امیدوارم سال خوبی داشته باشی :))
دیدم که پوست تنم از انبساط عشق ترک می خورد.
« شاملو »
اینهمه چیز بود : باد ٬ برکه ٬ هزار عدد شعر ٬ ابدیت ؛ بعد میگه هیچ نبود. این شاعرها هم یه جورایی مشکل دارند. نه؟ البته در هر صورت مشکلاتشون از روانشناسها کمتره. آره ؟
مریم جان. خود-مخ-درگیر-زنندگی ات به کجا رسید ؟
زیبا بود
تو آرتایی نوشتی آرتین ؟؟؟؟ یا خود آرتین ؟؟؟؟؟؟
اون شعره که از شاملو نبود. برای فروغه. گیج می زنما.
منگول !
بع راستی شایسته ی این نام هستی !!!!
هیچ مگو...
سلسله حرف های مرگ تنها راه و نه انتخاب را خواندم. درستند و درست.
... گفت بمیر... مردم
ما کجاییم؟
خواندم - می اندشم - و تکرار می کنم حرفهایت
را ولی قبولش برایم سخت است ...
دوست عزیز سال نو مبارک ... گر من نبودم و تو نبودی در عوض ما را داشتیم ...