بسیاری روزمرگی را نکوهش می کنند اما بر این باورم که روزمرگی هم می تواند انتخابی باشد برای بودن ....اما برخی دیگر گرچه روزمره اند ، آن را انتخاب نکرده اند ، می خواهند شدن را تجربه کنند ...اما نمی دانند چگونه ؟
مدتهاست به این می اندیشم ، شکاف بین خواست و عمل چگونه پر می شود ؟ بسیاری از آنان که خواسته اند و توانسته اند ، پاسخ دادند ، فقط تصمیم بگیر ، تا مدتی پذیرفتم اما کافی نبود . به عنوان مثال ،70% سیگاری می خواهند که ترک کنند اما تنها 5%-3 % موفق می شوند ، چرا ؟ انگار نوع خاصی از تصمیم و شیوه ای از عمل نیاز است تا تغییر ایجاد شود .
آنچه در این یک هفته خواهم نوشت راه حلهای عملی است که تا کنون برای این پرسش یافته ام .شاید کمی از حوصله ی وب لاگ خارج باشد ، اما این هم می تواند نوعی دیگر باشد .
تجربه ها ، شنیده ها و خوانده هایم را با تو شریک خواهم شد تا شاید بتوانیم به پرسشهایمان عمق بیشتری دهیم ، پاسخهایمان را نقد کنیم و تغییر را تجربه کنیم .
منتطریم
...
سلام مریم جان. از نظراتی که تو آیه های زمینی میدادی فهمیده بودم که یه دختری کاملا منطقی هستی. وبلاگتم همینو نشون میده. پس تبریک میگم. دوست دارم مثل تو باشم...
پیش ما هم بیا...
با درود بر مریم نازنین!
نخست سپاسگزارم از آمدنت به خانه ام. دوم این شعر زیبا را اگر کامل داری برایم بفرست. سوم هم اینکه وبلاگت زیبا و اندیشمندانه است و در نخستین فرصت آن را معرفی خواهم کرد.
یارباقی . دیدار باقی.
.....آره...منم منتظرم....با شور و شوق هم منتظرم!
بگو تا بشنویم....
خیلی خوب بود که در ابتدا ٬ بین کسانی که روز مرگی را انتخاب کرده اند و کسانی که آن را انتخاب نکرده اند ٬ تفاوت قائل شدی. خواست و اراده مساله بسیار پیچیده ای است. خواست یک چیز ٬ سرشار از کشمکش انواع نیروهای موجود در انسان است که باز کردن آنها می تواند بسیار راهگشا باشد.
کجا بودی ، خبری ازت نبود ؟!
واقعا شعر زیبایی نوشته بودید ..ممنون ....
سلام ، اولین باره که اینجا میام . ممنون که به من سر زدی ... باز هم ا این کارها بکن ... خوشحال میشم ... دلت دریائی باد ..
بنویس منتظریم