دگرگونی صادقانه !

( سر آن ندارم ، سوالهایی که مطرح کرده بودم را به تفصیل پاسخ دهم ، که تنها اشاراتی کوتاه را کافی می دانم . )

در چه شرایطی فرد دروغ می گوید ؟
1) زمانی که فرد احساس ناامنی کند ،به دروغ متوسل می شود . در واقع دروغ آرام بخشی است که گرچه تاثیری کوتاه مدت اما سریع دارد .
2) در شرایطی که فرد احساس کند به انداره ی کافی خوب نیست - شبیه به وضعیت ، من خوبم ، تو بدی - آنچه باید باشد را بیان می کند .  
۳) بیان خود آن گونه که هست نیازمند پذیرش مسئولیت شکل هستی خویش است . دروغ دریچه ای برای فرار از پذیرش این مسئولیت است . در نتیجه ، دروغگو داستانی خیالی خلق می کند که قهرمانش مسئولیت آنچه که هست را می پذیرد .

چرا
فرد دروغ می گوید ؟ ( دروغ گفتن و دروغ شنیدن دو روی یک سکه هستند )
دروغگویی رفتاری است که دو سویه دارد ، من دیگری . شرط لازم و کافی در شکل گیری این رفتار : پذیرش مشروط من توسط دیگری ( دلیل گفتن دروغ ) ، پذیرش مشروط دیگری توسط من ( دلیل شنیدن
دروغ ) است . اگر من چنین و چنان بکنم ، شاید دیگری مرا بپذیرد .دروغ تحقق ذهنی شرایط پذیرش است .
از این رو ، موتور محرک رفتار در فرد دروغگو ، دیگری است . دروغگو دنیایی خیالی را در ذهن دیگری خلق می کند . دنیایی که وجودی خارج از ذهن دیگری ندارد – در شرایطی که خودش دروغهایش را باور ندارد - و شاید برای وجود آن باور دیگری لازم و کافی باشد . باور دروغ مهر تاییدی برای دروغگو ست . و به این ترتیب چرخه ی بازخوردی مثبتی ایجاد می شود ؛ با تایید دیگری ، رفتار فرد تکرار می شود . دیگری با تایید دروغهای فرد ، رفتار دروغگویی را تقویت می کند . و این چرخه تا همیشه ادامه پیدا می کند !! 

 اما، چرا پذیرش دیگری اهمیت پیدا می کند ؟ چرا به قلابهای دیگری گرفتار می شویم و گمان می کنیم بهترین چاره ی نجات ما تایید دیگری ست ؟
چون شرطی شده ایم که تنها توصیفی را که دیگری از ما دارد، بپذیریم . به  توهم تایید دل خوش می کنیم ، چرا که  ظهور فردیت و خروج از فضای تاریک تایید دیگری را تاب آوردن دشوار است . ناپدید شدن حباب شکننده خوشبختی مان ، فتنه ای می نماید .
اما ،  پذیرش غیرمشروط  و در پی آن روشنایی صداقت ، جاده ی  شدن را هموار می کند .  

 

نظرات 7 + ارسال نظر
هوموساپینس جمعه 14 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:00 ب.ظ http://www.homosapiens.blogsky.com

اولاندش که لینک منو سریع درست کن!
تا بعد که بخونم ببینم اصلا چی نوشتی؟

حامد جمعه 14 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:11 ب.ظ

با حرفهایت درباره دروغ موافقم. اما دروغ وجه دیگری نیز دارد که نیچه آنرا با کمال هوشمندی فاش می کند.او می گوید که مذموم بودن دروغ یک دلیل اجتماعی تاریخی دارد. او می گوید که در گذشته در اجتماعات کوچک دروغ هراس انگیزترین چیز برای حاکمان بوده است. برای اینکه کسی که دروغ می گوید در واقع هویت واقعی خود را پنهان می کند و این خطرناک است. بنابراین در جوامع راستگویی تبلیغ می شود تا شناخت افراد و انگیزه هایشان آسان تر شود. حاکمان می گویند دروغ نگویید تا ما دچار اشتباه نشویم. البته همانطور که گفتم این تنها وجهی از دروغ است که البته کمتر مورد توجه قرار گرفته است./////////
یک توصیه برای دروغگویان دارم. یک دروغگوی حرفه ای هیچ وقت همه حرفهایش دروغ نیست. چون در اینصورت کار شنونده بسیار ساده است. برای اینکه کافیست همه حرفها را عکس کند و یا نادیده بگیرد. یک دروغگوی حرفه ای دروغ را با حقیقت مخلوط می کند و بدین ترتیب شنونده کاملاٌ سردرگم می شود. اصولا مشکل دروغ نیست. بلکه مخلوط شدن دروغ و حقیقت است.///// در پرانتز بگویم که این مساله در مخابرات دیجیتال بصورت ریاضی اثبات می شود. یعنی وقتی همه اطلاعات (بیتها) دچار خطا شوند انگار هیچ خطایی رخ نداده است (چون کافیست همه صفرها را یک و همه یک ها را صفر کنیم.) و این مساله با زیبایی تمام با روابط ریاضی دیده می شود.

حامد جمعه 14 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:54 ب.ظ

راستی در آدرس قبلی وبلاگ ات برای « در یادمان نخستین شدنم » پیغام گذاشته و در آن سوالی کرده بودم. هنوز منتظر پاسخم....

پاسخت را میل خواهم کرد . فقط بگو ، ورد ۹۷ !!را می تونی بخونی ؟

خانه آبی یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:13 ق.ظ http://khaneheabi.persianblog.com

سلام ،در مورد دوسویه بودن مفاهیم (دروغ ،فداکاری ،راست گویی و....) مطلبی نوشته ام ،.ضمنا لینکت را هم اضافه کردم! آبی و سربلند باشی.

فداکاری از بعد زیست شناسی تکاملی مفهومی دو سویه نیست . دروغ هم فقط دو سویه نیست .
از لینکت ممنونم . بعد از این که آموزشهای لازم در مورد لینک دادن را دریافت کردم ، من هم لینک تو رو خواهم گذاشت .

انسان مه الود یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:46 ب.ظ http://ensan.blogsky.com

دروغ شنیدن مطلوب کسی نیست در واقع همانطور که حامد گفته است کار وقتی مشکل می شود که دروغ و راست بهم بیامیزد . اگر بدانیم که دروغ می شنویم بحث پذیرش از طرف شنونده مطرح می شود و عکس العمل ما مهم. ولی اگر ندانیم ...
گاهی هم دروغگو کامل مستقل از واکنش شنونده خود عمل می کند.یعنی اینکه شنونده بپذیرد یا نه برای گوینده فرقی ندارد و مثال بارز آن هم دروغ های سیاسی ست که هر روزه می شنویم و هم گوینده و هم شنونده می دانند که دروغ است ولی...

هوموساپینس دوشنبه 17 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:44 ق.ظ http://www.homosapiens.blogsky.com

سلام!
۱. طولانی!
۲. به‌روز؟
۳. خودت کوشی؟
خدافظ!

سلام
مگه من به تو گفتم ، کوشی که حالا به من می گی کوشی ، من اصراری به خداحافظی ندارم !!پس سلام !!

بامداد دوشنبه 17 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:51 ب.ظ http://www.bedahe.persianblog.com

نه این که بگم نا امید شدم ، امیدم را از دست نخواهم داد ! مطالبی که مینویسی کمی طول میکشه تا خواننده های خودشو پیدا کنه ! نوشته های سنگین نیاز به زمان بیشتری داره ! کمی پرواز نیاز ... و اما در مورد نوشتت باید بگم دروغ صداقت در سیستم زندگی است دروغ جز این داستان است ! با دروغ موافقم انسان را از افسردگی در میاره ! این هم جزعی از همون قرار داد هایی است که اربابان نوشته و امضا کردند !
قرار داد ها هون چیزهایی است که میگوید : تو انسان کوچک همیشه کوچک خواهی ماند ! میدونی ما نیاز به بازی با اربابان خود داریم که اگر تنها لحظه ای بازی به سود ما پیش برود آنرا بهم خواهند زد ! و البته همین بازی هاست که ما را از افسردگی در میاره . تا باز هم مطلبی نوشته شه و قبل از آنکه اربابان آنرا تکذیب کنند من آنرا دروغ خطاب میکنم و همه خوشحال و خندان به زندگی خود ادامه میدهیم !

اربابان هم دروغی بیش نیستند ، مادربزرگهایمان یادگرفتند و به ما یاد دادند که اربابانی فراسوی ما هستند ، مثل همان خدایی که ما را از آن ترسانده اند( چه قدر ما ترسیدیم !!) ، همان لولویی که هیچ وقت به سراغمان نیامد ……… و امروز هم از آن قدرتی می ترسیم که به اندازه ی ذره ای از توانمندی ما قوی نیست ………
قدرتمندترین اربابان ما ، بختکهای ذهنی ما هستند؛ مثل باور وجود اربابان …….
باهات موافقم ، دروغ گفتن در تنش های شدید می تواند در کوتاه مدت مفید باشد به این شرط که بدانیم ، دروغ می گوییم ، بدانیم از پذیرفتن چه چیزی فرار می کنیم . اما ، برای آفرینش خویش و رهایی از این اربابان خیالی نیاز به جسارت داریم ……جسارت پذیرش واقعیت به عریان ترین شکل .....واقعیت تلخ و وحشتناک نیست …..حتی خوشایند هم نیست …….

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد